اصلاح طلبی دینی از ایده تا تحول تاریخی
یکی از بنیادی ترین تحولات تمدنی غرب رفورماسیون است که بمنظور اصلاح در نظریات،اعتقادات و کارکردهای نهادهای دینی آغازشد.
نوشتاری از حسین نجفی کارشناس ارشد جامعه شناسی سیاسی :
یکی از بنیادی ترین تحولات تمدنی غرب رفورماسیون است که بمنظور اصلاح در نظریات،اعتقادات و کارکردهای نهادهای دینی آغازشد.رویکرد اصلی در انتقاد گروههای منتقدکلیسای حاکم،در ثروت اندوزی،قدرت و سلسله مراتب ساختاری کلیسا بوده و تاکید بر زهد،بازگشت به سادگی و ترک علائق دنیوی مبتنی برکتاب مقدس،از وجوه ایجابی رویکردشان بوده است.
واکنش عملی اصلاحطلبان دینی ازجایی شروع شد که کلیسا اقدام به فروش عفو الهی نمود و درگام دوم پس از خرید مجازات الهی،فروش غرفه های بهشت به مومنان مسیحیت بود.
این موضوعات زمینه انتقادات اصلاحطلبان به دیگر وجوه کلیسا شد نظیر معصومیت پاپ،تجرد کشیش، خرافات ناشی از "آیین عشای ربانی" و خوردن نان و شراب و...
اینکه جنبش اصلاحطلبی در قبال مردم مذهبی دریافت که در "قاعده و زمین بازی موجود" حرکت کند، درک واقع بینانه ای برای توفیق اصلاح طلبان را سبب شد و در فرار از خطاهای کلیسا، مَفَر دیگری در کلیسا پروتستان انتخاب و ایجاد نمودند.
اعتقاد مومنین اصلاحات دینی به آموزه های راستین مسیح و تعالیم اصلی، زمینه پذیرش مردم و باور و همراهی جامعه دینی را فراهم نمود.
با توجه به طبقات و اقشار فعال و حامی جنبش اصلاح طلبی،ریشه های غیرمذهبی و عینی آن افراد و طبقات کاملا مشهود است.
پروتستانهای فرانسه در میان اشراف و نجبا پایگاه و پروتستانهای ایتالیا در اقشار نویسنده و روشنفکر و تحصیلکرده مقبولیت و جایگاه داشته اند.همچنین دربعد جامعه شناسی طبقات،بنظرمیرسد نوعی تمرد طبقاتی و سرکشی اقشار در لایه های زیرین جامعه به سمت اصلاح طلبی مذهبی نیز وجود دارد.
اما از نگاهی دیگر میتوان گفت که عاملان و حاملان جنبش اصلاحطلبی،با شناخت درست از جامعه،پیوندها و گسیختگی های اجتماعی،منافع طبقاتی و تضاد اصلی را شناسایی و سوار بر موقعیت شده بگونه ای که دهقانان بی زمین و تحت فرمان ارباب با اولین جرقه ها به جنبش پیوستند.
اینکه جنبش اصلاحطلبی و رفورماسیون، بازتولید شرایط طبقاتی ست یا سوار بر تعارضات طبقاتی ست،مهم نیست چراکه اهمیت موضوع در چگونگی پیوند میان ارزشهای اصلاحطلبی دینی و طبقات اجتماعی ست.
" تقدیس عصر طلایی مسیحیت و انسان در پناه خدا - بی واسطه- " و " تقدیس صفای باطن" از کلیدواژه های مقبول و نوستالوژیک جنبش اصلاح طلبی دینی ست.
تطابق تعالیم پروتستانیسم با عصر مدرن و همبستری گفتمانی پروتستانیسم و مدرنیته به نظر بسیاری،مادر و علت زایش نظام جدید است.
" پروتستانیسم روح سرمایه داری" نخ تسبیح اکثر کلیدواژه های جامعه شناختی ست. فردیت در نظام مدرن و انسان بی واسطه در برابر خدا، همچنین حمایت گسترده طبقات متوسط و اقشار تازه ظهور که " بورژوازی اولیه" نامیده میشود،درقبال تعالیم پروتستانیسم نشان از ظهور قرائت مدرن مسیحیت دارد که بازتولید ذهنیت و روح مدرنیته در دیالکتیک با عینیت جامعه و تعادل زیربنا - روبنا ست.
جذب عظیم پیروان و حواریون دراطراف پروتستانیسم و قرائت نوین مسیحیت نشانی ازظهور تقسیم کارجدید و نظم نوین جامعه و شکل گیری روابط جدید اجتماعی با الگوها و ارزشهای نوین ست.
بواقع با بررسی شرایط طبقات و ظهور مناسبات جدید و تغییرات جامعه و اضمحلال نظام و تقسیم کار فئودالی به سمت عصر بورژوازی و طبقات خود اتکا، بنظر میرسد که پروتستانیزم، الهیات انسان در ابتدای شکل گیری عصرمدرن بوده است.
کار،انباشت سرمایه،مقدس شمردن کار اجتماعی برای عظمت خدا و عبادت دانستن آن،بکارگیری سرمایه انباشته در تولید اقتصادی و حمایت از فعالیت اقتصادی فرد مذهبی و کار و تلاش انسان مومن بجای باج دادن به کلیسا،الهیات پروتستانیزم بود که زمینه رشد نظام و مناسبات تولیدی جدید را فراهم نمود.
تغییر ماهیت عبادت - خدمت - عظمت الهی و ایجاد الهیات و گفتمان جدید مذهبی که ارتباط انسان بی واسطه با خدا را تجلیل و تلاش انسان مومن برای کار و تولید را تقدیر می نمود،از اصول اخلاقی پروتستانیسم در تجلی روح نظام مدرن بوده است.