بررسی رابطه دولت و دانشگاه در استان مازندران؛

نظام مدیریتی دانشگاه های استان نیازمند بازنگری و بررسی دقیق تر است.
*گروه فرهنگی آموزشی* :در موضوع انتخاب رؤسای دانشگاهها معمولا چند عامل مهم را در نظر می گیرند. نکته اول اینکه آیا دانشگاهها را یک مکان سیاسی و جناحی میدانند یا یک مکان علمی و آکادمیک؟ در سالهای اخیر، انتخاب رؤسای دانشگاهها اغلب به ملاحظات سیاسی و جناحی مرتبط شده و ویژگیهای آکادمیک کمتر مورد توجه قرار گرفته است. باید تعیین تکلیف شود که آیا رئیس دانشگاه حتماً باید فردی مورد وثوق یک جناح سیاسی باشد، یا قابلیتهای علمی و مدیریتی مقبول جامعه دانشگاهی را داشته باشد؟نکته دوم اینکه دانشگاههای دولتی، بویژه دانشگاههای بزرگ، باید جایگاه نهادی خود را در نظام تصمین گیری مشخص کنند. آیا دانشگاهها زیرمجموعه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یا وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی هستند؟ آییننامه و قانون وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت اینگونه میگوید، اما در عمل دانشگاهها چه در عرصه قانونگذاری و چه در عرصه تصمیمگیری در حوزههای علمی، پژوهشی و فناوری، تابع حوزههای کاملاً متفاوتی هستند.
به عنوان مثال بسیاری از قوانینی که در دانشگاهها اعمال میشود، برخلاف بسیاری از کشورهای دنیا، از سوی خود دانشگاه وضع نمیشود. کشور ما و به تبع آن استان مازندران نیزجزو معدود کشورهایی است که قانون ورود دانشجو به دانشگاه از سوی مجلس تعیین میشود و گاهی از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی جابهجا میشود. در حالی که در اکثر کشورهای دنیا، فرآیند ورود دانشجو به دانشگاه در اختیار خود دانشگاههاست. در کشور ما وزارت علوم و وزارت بهداشت که از نظر قانونی متصدی دانشگاههای دولتی اند، گاهی با ضوابط پذیرش دانشجو موافق نیستند اما مجبور به اجرای آن هستند. در حوزه سرمایهگذاری در بخشهای دانشبنیان، تمام اختیارات و آییننامهها در اختیار معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری است و وزارت علوم در این زمینه اقتدار کافی ندارد که این مسأله گاهی موجب تنش میشود. آییننامههای مدیریت دانشگاهها و ارتقا نیز باید از مجرای شورای عالی انقلاب فرهنگی بگذرد و دانشگاهها نقش مستقیمی در آن ندارند. حتی سازمان گزینش و سنجش دانشجو نیز عملاً از وزارت علوم خارج شده و زیرمجموعه ریاست جمهوری قرار گرفته است. بنابراین وزارت علوم و وزارت بهداشت در زمینههای مهمی مانند تعیین رئیس، آییننامه مدیریت و ارتقا یا پذیرش دانشجو، عملاً اقتدار کافی ندارند و این مسأله موجب چندگانگی در مدیریت دانشگاهها شده است.
براساس تجربه مدیریت دانشگاه باید اشاره کرد که رئیس دانشگاه در گستره ملی و یا سازمانی باید با ۱۸ سازمان حاکمیتی در تماس باشد و خواستهها و دیدگاههای آنها را در سیاستها و عملکردهای خود لحاظ کند؛ در حالی که گاهی خواستهها و گرایشهای این سازمانها با یکدیگر در تناقض است و ایجاد تعادل میان آنها بسیار دشوار است.
با روی کار آمدن دولت وفاق ملی در ۱۵ تیر۱۴۰۳ و تعیین وزرای مربوطه روند انتخاب روسای دانشگاه های تابعه وزارتین در استان ها شروع شده است.با انتصاب دکتر مهدی یونسی رستمی استاندار مازندران در ۴ آذر۱۴۰۴ آذر،ایشان پس از چند روز از بین افراد بازنشسته چند مشاوررا برگزید از جمله مشاور آموزشی و فرهنگی که اوضاع دانشگاه های دولتی و آموزش و پرورش را رصد و پس از رایزنی و مشورت لازم، افراد واجد صلاحیت را به استاندار معرفی واستاندار هم با مقام بالادستی آنان هماهنگ کنند که فرد مورد اجماع به منصب برسد.تاکنون مدیریت دانشگاه های دولتی همچون دانشگاه علوم پزشکی مازندران،دانشگاه ملی مهارت(فنی و حرفه ای سابق)،دانشگاه تخصصی فناوری های نوین آمل،دانشگاه پیام نور مازندران،دانشگاه علوم پزشکی بابل،دانشگاه علمی کاربردی استان، دانشگاه مازندران ،رییس پارک علم و فناوری مازندران مشخص شده اند و هنوز تکلیف مدیریت دانشگاه هایی مانند علم و فناوری مازندران(علم و صنعت سابق بهشهر)،دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری،دانشگاه فرهنگیان و جهاد دانشگاهی مشخص نشده اند.
در روزهای اخیر انتقاد از عملکرد ضعیف برخی از مدیران منصوب در دانشگاه های دولتی استان به همراه سایر مدیران دستگاه های اجرایی استان پس از استقرار دولت چهاردهم باعث شده است تا مهدی یونسی رستمی استاندار مازندران اعلام کند:
مدیران ناتوان در رسیدگی به مطالبه های مردم برکنارمی شوند.
باید دید این گزاره شامل حال دانشگاه ها می شود یا نه؟
بررسی های صورت گرفته از حیث همراهی ،انسجام و هماهنگی میان حامیان دولت در دانشگاه های استان مطلوب ترین وضعیت را دانشگاه علوم پزشکی مازندران به خود اختصاص داد و ناراضی ترین وضعیت را دانشگاه پیام نور استان مازندران رقم زد.
شاکله دانشگاه پیام نور پس از روی کارآمدن دولت احمدی نژاد تشکیل داده و قاطبه اعضای هیات علمی و کارکنانش در این دوره و زمانه جذب شدند که چندان همراه و همسو با جریان اصلاحات نیستند و بخش عمده ای از آنان نیز افراد خنثی و بی تفاوت به حوزه سیاسی اند و جزتعداد معدودی از اعضای هیات علمی و یا کارکنان قدیمی که در حال بازنشسته شدن هستند که همسو با جریان اصلاح طلبی اند با این حال میدان ندادن به همین حامیان حداقلی به دلایل نامعلوم و مبهم،موجب اعتراض علنی بخشی از حامیان مهم و جدی و تعینن دولت در این دانشگاه شده است و معلوم نیست چه اتفاقی در این دانشگاه برای حامیانش روی دهد؟
در دیگر اتفاق حامیان دولت در دانشگاه فرهنگیان از معرفی برخی از گزینه ها ناراضی اند و حتی از تاخیر بوجود آمده در تعیین رییس جدید دانشگاه ناراضی تر اند .در دیگر سو حامیان دانشگاه علوم کشاورزی استان نیز از بلاتکلیفی و تعلیق بودن در معرفی و انتصاب سرپرست جدید ،ناراضی اند.وضعیت مدیریت در دانشگاه مازندران تا حدودی مطلوب است و رییس این دانشگاه توانسته است توازن و تعادل را در توزیع مناصب رعایت کند اگرچه برخی از حامیان ایشان نیز گلایه هایی دارند.
هنور معلوم نیست ملاک انتصابات دردانشگاه ها؛
مبتنی بر لیاقت است ،رفاقت یا مصلحت؟
به نظر می رسد،نظام مدیریتی دانشگاه های استان نیازمند بازنگری و بررسی دقیق تر است.