خوشبختی در تَراز نور (بررسی جایگاه مادی گرایی در حیات بشری،آسیب شناسی مفهوم خوشبختی)
سالها پیش نظریه مارکسیسم ، جهان بشری را تکان داده و موجب انقلاب های فراوانی علیه جریان سرمایه داری در سراسر دنیا گردید و دو قطبی بلوک شرق و غرب را سامان داد. تئوری ای مبتنی بر اصالت ماده و زیربنا بودن اقتصاد که به مالکیت اشتراکی و از بین بردن طبقات اعتقاد داشته و طبیعتاً سعادت را در رُشد اقتصادی دانسته و معنویت و دین را نیز روبنا و فرعِ بر اقتصاد معرفی نمود. لذا مفهوم خوشبختی و معیار سنجش آن دچار تبدیل و از معنویت به ثروت میل یافت.
نگارنده: رضوان مهدوی
سالها پیش نظریه مارکسیسم ، جهان بشری را تکان داده و موجب انقلاب های فراوانی علیه جریان سرمایه داری در سراسر دنیا گردید و دو قطبی بلوک شرق و غرب را سامان داد.
تئوری ای مبتنی بر اصالت ماده و زیربنا بودن اقتصاد که به مالکیت اشتراکی و از بین بردن طبقات اعتقاد داشته و طبیعتاً سعادت را در رُشد اقتصادی دانسته و معنویت و دین را نیز روبنا و فرعِ بر اقتصاد معرفی نمود.
لذا مفهوم خوشبختی و معیار سنجش آن دچار تبدیل و از معنویت به ثروت میل یافت.
سالها از روزهای اوج تئوری مذکور می گذرد ولی تغییرات حاکمیتی و شکست جغرافیایی کشورهای حامی این نظریه مُنجر به تغییر یا حذف اثرات وضعی و نوع نگرش بخش عُمده ای از مردمان جهان نشده است.
در این نوشتار سعی در بررسی مقوله ی فوق الاشاره در میان هم میهنان داشته و عطای بررسی در بین سایرین از همنوعان جهان را به دیگران سپرده چراکه گویا کم کم از همنوعیت نیز خارج شده و به شهروند درجه چندم در جهان تبدیل گشته ایم...بگذریم.
اگر با دقت بیشتری در تغییر روحیات مردم به ویژه در دهه اخیر بنگریم ، در می یابیم که علاوه بر علاقه مندی جهت رُشد اقتصادی که در راستای امرار معاش و رفاه خانواده امری بدیهی و طبیعی و در نگاه دینی نیز بسیار مُثبت تلقی می شود ، نوعی از لذت گرایی بر محور ثروت که نتیجه اش تلاش وافر در جهت تملک اموال و افزایش سطح درآمدی می باشد و همچنین پیدایش پدیده ای نوین تحت عنوانِ هزینه نمودن یا به تعبیر دیگر مصرف گرایی یا در واقع مصرف پرستی ، در میان جامعه بوجود آمده و تبعات خاص خودش را به همراه داشته است.
نکته و پرسش اساسی آن است که آیا براستی این میزان از تلاش برای کسب ثروت که عموماً با حذف سایر نیازهای انسانی همراه می باشد ، آدمی را به سعادت رسانده و آن اتوپیای(زندگی آرمانی) یک انسان بماهُوَ انسان را تحقق می بخشد؟!
لازم به تذکر مجدد می باشد که سؤال فوق ، ناظر بر فعالیتهای طبیعی جهت کسب معاش نبوده بلکه آن میزان از تلاشی مد نظر است که خارج از قاعده بوده و علت پیدایشش همان تجمّل گرایی ،چشم و هم چشمی ، و بصورت کلی مادی گرایی است.در همین زمینه یکی از یاران امام صادق(ع) به آن حضرت گفت : چکار کنم ، من دنیا را دوست دارم و به آن علاقه مندم! می ترسم دنیا پرست باشم. امام (ع) فرمود:«با ثروت دنیا چه می خواهی انجام دهی؟» گفت: هزینة خود و خانواده ام را تهیه کنم و به خویشاوندان کمک کنم. در راه خدا انفاق کنم و حج و عمره به جا آورم. امام (ع) فرمود:«لیس هذا طلب الدنیا هذا طلب الآخرهْ؛ این دنیا طلبی نیست ، بلکه طلب آخرت است».....
👇
سؤال بعد و تکمیلی آنکه اساساً حد توقفی هم برای ارضای این روحیه می توان سراغ داشت؟ یعنی به اصطلاح خودمانی بشر چگونه ؟با چه میزان از ثروت؟ و چه حدی از کسب لذائذ ؟ با خود می گوید دیگر بس است و حالا وقت آن است که به سایر نیازهایم بپردازم و در جهت استحکام و توانمندی سایر شئون خویش بکوشم؟!
نگارنده بر اساس مشاهدات خویش پاسخ سوالهای فوق را بدین صورت می دهد که : خیر ، افرادی که وارد چرخه ی ثروت اندوزی و انباشت ثروت می شوند به حدّی از علاقه مندی رسیده که می گویم : فراتر از مرزهای جنون ( به همان معنای الیناسیون یا جن زدگی در مباحث مرحوم شریعتی) را پیموده و به بازتولید نیاز خویش در آینه ی ثروت و مصرف می پردازند ، آنهم دائماً و بدون توقف.
علی القاعده بعید بنظر می رسد آنهایی که وارد چرخه ی فوق الذکر شده اند بتوانند به سکون و آرامشی همراه با تفکر و تعالی روحی دست یابند. دغدغه ی راه های افزایش دارایی یا حفظ اندوخته های سابق ، اساساً زمانی را برای پرداختن به سایر امور از مقوله ی گسترده ی خودشناسی گرفته تا مسئله ی تربیت ، خانواده و ...باقی نمی گذارد و اولین و مهمترین اثر این رویکرد آن است که اساساً مفهوم خوشبتختی مساوی می شود با داشتن دارایی بیشتر و خوردن مضاعف! در حالیکه طبق تعریف روانشناسان نیز خوشبختی به عنوان یک ارزیابی جهانی از زندگی و همه ی جنبه های آن می باشد و نه تنها توجه به یک بُعد. مثلاً " ائودایمونیا " خوشبختی را به عنوان نتیجه ی جستجو و رسیدن به هدف زندگی ، معنا ، چالش و رشد شخصی تعریف می کند که این خوشبختی مبتنی بر دستیابی کامل به پتانسیل های شخصی و عملکر کامل است.
لذا مولا علی(ع) می فرمایند : مال ریشهی شهوت ها است (سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 478) به عبارت دیگر حرصِ نسبت به کسب مال ، زمینه ای است برای دور شدن از جوهره و فطریات آدمی ، وَدایعی که با توجه بدانها می توان از شقاوت دور شد. طَمَع ، آدمی را از انسانیت خویش دور می سازد ، چه زیبا گفت جناب سعدی که آقای انسان: دولت نه به کوشیدن است ، چاره کم جوشیدن است(گلستان ص 021)
همچنین رسول خدا(ص) می فرماید: کسی که بندهی درهم و دینار باشد ملعون و از رحمت خدا به دور است(کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 270، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق)
بدیهی است که آنگاه ، کسب حکمت و معرفت و توسعه ی اخلاق ورزی به محاق رود چرا که ارزش ها تغییر یافته. باز سعدی در گلستانش می گوید: اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی (گلستان ص59) ، یا آنکه : ندارند تن پروران آگهی که پُر معده باشند حکمت تُهی(بوستان ص641)
جهت تصدیق پاسخ سؤالهای فوق کافی است فقط به برخی از مصادیق لذت های نوین ، نظیر افزایش وحشتناکِ رستوران ها ، فست فودها ، بستنی فروشی ها ، کافه ها و در مقابل کاهش سطح مطالعه یا از طرفی تجمل گرایی در اسباب منزل و لباس و در مقابل کم تیراژ شدن روزنامه ها و مثالهای فراوان دیگری که مشهود همه شما مخاطبان محترم بوده و نشان از تغییر ذائقه ی مردم می دهد توجه بفرمایید.
این در حالیست که اهل بیت صلوات الله علیهم که نور مطلق جهان هستی هستند (می گویم؛ شناخت و کسب معرفت جایگاه نورانیت اهل بیت ضرورتی انکارناپذیر است) ، تعاریف فراوانی از خوشبختی و مصادیقش بیان نموده اند که اگر بخواهیم جهت رعایت اختصار تنها به یک حدیث جامع اشاره کنیم می توان به این جمله ی امیر بیان(ع) استناد نمود که فرمودند: السَّعاده ما افضَت اِلی الفَوز؛ خوشبختی آن است که به رستگاری بینجامد...یعنی هر امری که به سعادت اُخروی و عاقبت بخیری آدمی منجر شود همان لحظه خوشبختی حاصل شده که قطعاً در گِرُو پرداختن به همه ی ابعاد و احتیاجات انسانی است و در روایات مختلف دیگر به وسایل کسب خوشبختی نیز اشاره شده که موضوع این مبحث نمی باشد، اما باز هم بصورت کلی و به عنوان یک مبنا و قاعده می توان گفت خالقِ متعال برای لحظه لحظه ی موجودات برنامه ای در مسیر سعادت تنظیم نموده و با آیه ی شریفه ی اِنّا هَدَیناهُ السَّبیلَ اِمَّا شاکِراً و اِمَّا کَفورًا (آیه 3 سوره انسان)، حجت را تمام نموده که می بایست کُنش ها ، بر اساس همین مبنا صورت پذیرد،حضرتش با لسان مولای متقیان می فرماید: وقت هر انسان سه قسمت است: 1-قسمتی برای مناجات و دعا و عبادت-2-قسمتی برای کسب معاش و درآمد -3- قسمتی برای تفریح و استفاده از لذتهای حلال (نهج البلاغه کلمات قصار شماره 390) از منظر نگارنده نیز جهت میل به آرمان ها، گریزی از تنظیم برنامه ها و حفظ تعادل در همه ی جوانب وجود ندارد.
البته شاید عزیزانی بفرمایند که در اوضاع و احوال کنونی اقتصادی جامعه ،بخش اعظمی از مردم ایران مجبور به افزایش تلاش جهت گذراندن زندگی ابتدایی( بخورند که نمیرند) هستند.آری کاملاً صحیح به نظر می رسد اما یادمان نرود که به دو نکته توجه نماییم؛
اول آنکه معیار یک زندگی ساده چگونه تعریف می شود؟ اگر معیار را عُرف قرارداده و این عُرف هم ناشی از همان تغییر هدفمند رویکرد توسط اغنیاء و فروشندگان باشد که ذائقه را دچار تغییر کرده و نیازهای جدید مالی ایجاد کند بایست تدبیری اندیشید تا نیازهای ابتدایی زندگی را با معیارهای ایده آل دیگری تنظیم و تعریف نمود تا مجدداً در گرداب مصرف گرایی جامعه غرق نشد.
نکته دوم آنکه بحث ما اساساً ناظر بر این موضوع بوده است که وقتی مفهوم خوشبختی و مصادیق آن منحصر در امور مادی شده و تغییر یابد، بصورت خودکار تلاشهای قابل انتظار و نیکو را هم نافرجام نموده و بصورت مکرر بشر را به تلاش بیشتر و بیشتر و بیشتر و....دعوت می کند و آدمی تبدیل به ماشین یا ابزاری جهت کسب درآمد برای ارضای نیازهایی می شود که باندهای ثروت و قدرت بر اثر کارهای فرهنگی(تکرار می کنیم چون لازم است: همان مصرف گرایی) آن را برای عموم جامعه تعریف می نمایند.
باری؛ در پایان امیدوارم اندیشمندان و جامعه شناسان و البته پژوهشگران دینی نسبت به واکاوی ریشه های این تغییر ذائقه پرداخته و نظریات خویش را جهت حل دغدغه ی مطروحه به اشتراک بگذارند.