آخرین اخبار :
کد خبر : 25028 پنج شنبه 9 مرداد 1399 محیط زیست و منابع طبیعی

احداث سد «فینسک» سرنوشتی تلخ برای رودخانه تجن؛ تیر خلاص بر پیکره مازندران

اگر سد «فینسک» روی سرشاخه‌های تجن ساخته شود، شرق مازندران می‌میرد و بعد‌ازآن مرکز و سپس غرب این استان و غرب گلستان درگیر می‌شود و رگ‌های ورودی این سد، دریاچه خزر را نیز خواهد بست و کاسپین که اکنون خود مخزن صدها بلکه هزاران مشکل است از درد و رنج به خود می‌پیچید. برای همین است که کنشگران محیط‌زیست لب به اعتراض گشوده‌اند، چون حفظ تجن به‌عنوان دومین رودخانه پرآب حوضه شمال کشور و یکی از شریان‌های حیات مازندران را کمتر از حفظ ناموس و خاک وطن نمی‌دانند و معتقدند سرنوشت کارون و زاینده‌رود و ارومیه و گاوخونی و صدها رودخانه و چشمه‌سار و تالاب و مرداب و دریاچه دیگر برای پند گرفتن از دست‌درازی به طبیعت باید برای ما کافی باشد.


اگر سد «فینسک» روی سرشاخه‌های تجن ساخته شود، شرق مازندران می‌میرد و بعد‌ازآن مرکز  و سپس غرب این استان و غرب گلستان درگیر می‌شود و رگ‌های ورودی این سد، دریاچه خزر را نیز خواهد بست و کاسپین که اکنون خود مخزن صدها بلکه هزاران مشکل است از درد و رنج به خود می‌پیچید. برای همین است که کنشگران محیط‌زیست لب به اعتراض گشوده‌اند، چون حفظ تجن به‌عنوان دومین رودخانه پرآب حوضه شمال کشور و یکی از شریان‌های حیات مازندران را کمتر از حفظ ناموس و خاک وطن نمی‌دانند و معتقدند سرنوشت کارون و زاینده‌رود و ارومیه و گاوخونی و صدها رودخانه و چشمه‌سار و تالاب و مرداب و دریاچه دیگر برای پند گرفتن از دست‌درازی به طبیعت باید برای ما کافی باشد. 
رودخانه تجن پرآب‌ترین رودخانه جاری در البرز شرقی و مرکزی و از معدود رودهای زنده ایران است که البته این روزها بی‌رمق‌تر از هر زمان دیگر به حیات خود ادامه می‌دهد. رقابت بین نمایندگان استان‌های سمنان و مازندران برای ساخت سدهای مختلف بر روی سرشاخه‌های این رودخانه واقع در جلگه شرقی مازندران به این معناست که این رود نیز قرار است به سرنوشت غم‌انگیزی همچون کارون و دشت خوزستان دچار شود و حالا صدور مجوز ساخت سد فینسک بر روی یکی دیگر از سرشاخه‌های این رود برای انتقال آب آن به استان سمنان را شاید بتوان تیری خلاص بر پیکره این رود دانست. سدسازی‌هایی که طبق گفته مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای استان مازندران به کاهش حجم آب در استان مازندران نیز دامن خواهد زد:
 « در آمار ۱۱ ساله ۶۰۰ میلیون مترمکعب از حجم آب‌های مازندران کم شده است. حال اگر قرار باشد در بالادست رودهای "تجن" و "تالار" سدسازی شود قطعاً این کاهش حجم آب در استان تشدید شده و علاوه بر بروز مشکلات عدیده در حوزه کشاورزی و محیط‌زیست، کمبود شدید آب شرب را نیز به دنبال خواهد داشت و زمینه‌ساز بروز تنش‌های امنیتی و اجتماعی نیز خواهد شد.» همه این‌ها در حالی است که مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای سمنان از آیین کلنگ زنی سد فینسک در آینده نزدیک خبر داده و گفته است: این سد از طرح‌های مهم عمرانی در استان است. 

 طرح‌های توسعه اقتصادی به‌جای طرح‌های انتقال آب 
صاحب شریفی نماینده مازندران در شورای عالی استان‌ها با انتقاد از این مسئله، تأمین منابع مالی برای ساخت این سد بر روی سرشاخه‌های تجن را آغاز بحرانی دیگر در پهنه آب و محیط‌زیست کشور و فاجعه‌ای زیست‌محیطی دانسته و می‌گوید: « انتقال حقابه تجن به سمنان یک فاجعه زیست‌محیطی است و تنها نگاهی به اسامی پیمانکاران این طرح‌ها، مبین بسیاری از مسائل است. این لکه سیاه هرگز از کارنامه دولت تدبیر و مجلس دهم پاک نخواهد شد.» 
شریفی افزایش آلاینده‌‌ها، پیشروی کویر به دلیل بر جا ماندن املاح نمک، نابودی حیات آبزیان دریای خزر، واکنش‌های شیمیایی در صورت اجرای طرح، حرکت ریز گردها و غبارهای حاصل از انتقال آب و کویری شدن شمال ایران را ازجمله مشکلاتی می‌داند که پس از انتقال حقابه تجن به سمنان گریبان استان‌های شمالی را خواهد گرفت و می‌گوید: « با نهایت تأسف باید بگویم این سدسازی‌ها خشک‌سالی و تغییر اکوسیستم را در کشور منجر خواهد شد که عواقب آن را از نیم‌قرن پیش تاکنون شاهدیم. » 
برخی از کنشگران محیط‌زیست می‌گویند، سد فینسک که اجرای آن به‌تازگی و در این شرایط وخیم اقتصادی، از سوی دولت مجوز و «ردیف اجرایی» گرفته، دارای آثار و پیامدهای ناگواری است. این پروژه‌ها با بودجه خواری برای مطالعه آغاز و موجب التهاب‌های بین استانی خواهند شد؛ بنابراین رودخانه‌ای که قرار است بر آن سد زده شود، ازنظر تقسیم‌های سیاسی، از استان سمنان سرچشمه می‌گیرد، اما از منطقه‌ای نزدیک روستای بندبن وارد استان مازندران می‌شود و درنهایت به رودخانه‌ تجن می‌پیوندد. مازندران، مانند همه‌ نقاط ایران، با تنش آبی دست‌به‌گریبان است و نسبت به اقلیم خود، بار جمعیتیِ بیش از ظرفیتی بر دوش دارد. بدیهی است که هر مقدار برداشت آب از رودهایی که در مازندران روان است، تنش آبی را در این استان بیشتر می‌کند و ازاین‌رو خلاف منافع مردم آنجا و مغایر مصالح ملی است. بنابراین مسئولان سمنانی باید به‌جای اصرار بر طرح‌های انتقال آب، واقعیت کم‌آبی استان خود را بپذیرند و به طرح‌های توسعه اقتصادی روی بیاورند. اما مدیرعامل آب منطقه‌ای استان از برنامه‌ جابه جا کردن روستای قدیمی تلاجیم برای ساخت سد می‌گوید، و معاون استانداری هم با بر زبان آوردن دو سخن متضاد که «سند سازگاری با کم‌آبی استان تدوین‌شده»، و «در چالش کم‌آبی و اصلاح الگوی مصرف نباید نگاه جزیره‌ای داشته باشیم» (یعنی اعتراض مازندرانی‌ها بی‌جا است) موضوع اصلاح مصرف و سازگاری با کم‌آبی و چالش‌های اجتماعی مربوط به سدسازی را یک‌جا به سخره گرفته است. 

 رویدادی ارزشمند یا فاجعه زیست‌محیطی؟ 
سد فینسک یک سد مخزنی سنگریزه‌ای با هسته رسی، طول تاج ۴۳۳ متری و حجم مخزنی ۱۱/۷۸ میلیون مترمکعب است که قرار است بر روی سرشاخه‌های رودخانه تجن واقع در منطقه جغرافیایی استان سمنان احداث گردد. این پروژه  توانست سال  89 در دولت دهم بودجه مطالعاتی بگیرد و حالا منوچهر فخری، معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار سمنان گفته است پروژه احداث سد فینسک که 10 سال است در دست بررسی است، به‌زودی مجوز ماده ۳۲ ساخت آن در شهرستان مهدی‌شهر با رویکرد تأمین آب آشامیدنی مردم شهرستان‌های سمنان، سرخه و مهدی‌شهر اعطا می‌شود. 
فخری در حالی ساخت این سد را یک رویداد مهم و ارزشمند برای استان سمنان می‌داند و خواستار پرهیز از کاغذبازی‌های اداری برای تسریع در اجرای آن است که بسیاری از  فعالان و کارشناسان محیط زیستی اجرای این طرح را یک فاجعه زیست‌محیطی و تیری خلاص بر پیکر استان مازندران و در تعارض آشکار با طرح احیا و
 تعادل بخشی سفره‌های آب زیرزمینی مصوب وزارت نیرو در سال 1384 می‌دانند و سؤال اینجاست که آیا تأمین آب شرب سه شهر استان سمنان با جمعیتی حدود 200 هزار نفر، باید به قیمت نادیده گرفتن تبعات زیست‌محیطی برای استانی دیگر و بی‌رمق شدن یکی از رودخانه‌های پرآب شمال کشور تمام شود؟ 

 این‌همه طرح انتقال آب برای تأمین آب شرب یک استان 700 هزارنفری ؟!
«حنیف رضا گلزار»- کارشناس ارشد مهندسی خاک و آب در گفت‌وگو با « رسالت » معتقد است در موضوع منابع آبی در کشور، ما با یک مجموعه تخصصی مواجه نیستیم و برخی به هر شیوه‌ای برای اخذ مجوزها و اعتبارات و منابع مالی متوسل می‌شوند. به‌عنوان‌مثال در حوزه رودخانه کارون به شکل تاریخی با این قضیه مواجه بودیم و هم‌اکنون نیز شاهد آن هستیم که یک سری از سرشاخه‌های کارون را می‌خواهند منتقل کنند. باوجوداین حجم از اعتراضات مردمی و مخالفت متخصصین این‌ها کار خودشان را پیش می‌برند.» 
وی با انتقاد از حجم بالای طرح‌های انتقال آب به استان سمنان خاطرنشان می‌کند: « اخیراً به سمت حوزه و منابع آبی قسمت شمالی کشور خیز برداشته‌اند، آن‌هم باهدف انتقال آب به استان سمنان. ما از سال 88 که موضوع انتقال آب دریاچه کاسپین به استان سمنان مطرح شد، بحثی را مطرح کردیم و به‌کرات هم آن را بیان نموده‌ایم اما پاسخی از سوی مسئولین نگرفته‌ایم، اینکه مگر نیاز آبی استان سمنان چه قدر است که شما این‌همه طرح انتقال آب برای این استان طراحی کردید؟ ابر پروژه این‌ها همین انتقال آب دریاچه کاسپین است که قرار بوده 200 میلیون مترمکعب آب را شیرین کنند و به سمنان بیاورند. البته این طرح فعلاً به خاطر فعالیت‌های مردم و مخالفت‌هایی که صورت گرفته زمین‌گیر شده است اما متوقف نشده است. یا در حوزه رودخانه تالار که سرچشمه‌هایش از بالادست البرز می‌آید و از قائم‌شهر عبور می‌کند، چندین سد بر روی سرشاخه‌های این رود طراحی کرده‌اند و برای احداثش برنامه دارند. بزرگ‌ترین آن‌ها سد کسیلیان است که قرار است 30 میلیون مترمکعب از آب تالار را پمپاژ کرده و به شهر سمنان انتقال دهد. روی یکی دیگر از سرشاخه‌های رودخانه تالار سد روزیه را برای انتقال 1.2 مترمکعب آب به سمنان طراحی کرده‌اند، باز روی یکی دیگر از سرشاخه‌های تالار، سد چاشم را مجدداً برای انتقال آب به سمنان دارند. متأسفانه این اتفاقات در حال رخ دادن است و برای رودخانه تالار دارد همان اتفاقی می‌افتد که در طول گذر زمان برای کارون افتاد و امروز می‌بینیم کارون بیشتر یک فاضلاب است تا دریای آب. مشابه همین قضیه دارد بر روی سرشاخه‌های رود تجن با احداث سد فینسک می‌افتد. خب سؤال ما این است که اولاً چرا تجربه تلخ کارون یا رودخانه‌های دیگر کشور دارد به‌روشنی و آشکارا در حوزه شمال کشور تکرار می‌شود؟ چرا درس نمی‌گیریم؟ و سؤال اصلی این است که مگر نیاز آبی یک شهر 150 هزارنفری چه قدر است؟ کل استان سمنان با جمعیت مهاجرش
 700 هزار نفر است. خب این 700 هزار نفر مگر چه قدر منابع آبی نیاز دارند؟ این تعداد جمعیت به‌اندازه یک شهر پرجمعیت استان‌های شمالی کشور هم نمی‌شود. خب این‌همه طرح انتقال آب، این‌همه سدسازی، این‌همه هزینه، این‌همه تخریب محیط‌زیست و از همه مهم‌تر این‌همه به جان هم انداختن مردم برای چیست؟ شما الآن بررسی کنید ببینید از زمانی که در دو سه هفته اخیر مجدداً بحث سد فینسک مطرح‌شده است مردم شمال مخصوصاً مردم روستاهای پایین‌دست این سد چه موضع‌گیری‌های خشن و تندی داشته‌اند. آن‌ها هم مسلماً حق‌دارند به این خاطر که صدها سال از این منابع آبی حقابه داشته‌اند، آنجا زندگی می‌کنند، باغ دارند، زمین کشاورزی و شالیزار دارند. شما می‌خواهید یک سد درست کنید و 13 میلیون مترمکعب آب را منتقل کنید به سمنان، خب در این شرایط بحرانی اقتصادی تکلیف این مردم چه می‌شود؟ این‌ها باید چه بکنند؟ آیا وزارت نیرو در این مورد تدبیری اندیشیده است؟ نمی‌شود مردمی که سال‌ها حقابه داشته‌اند و ساختار زندگی‌شان با این منبع آبی گره‌خورده است را ندیده گرفت.»
گلزار آسیب‌های این انتقال آب برای استان و مردم سمنان را حتی بیشتر از آسیب‌های واردشده به کشاورزانی می‌داند که از این طریق در مازندران آواره می‌شوند و در این رابطه اظهار می‌دارد: « شما هیچ طرح انتقال آب بین‌حوزه‌ای موفقی را نه در ایران بلکه در دنیا نمی‌توانید نام ببرید که منابع آبی شمارا به‌طور پایدار بتواند تأمین کند. اولین مشکل در این رابطه همان بحث منازعات اجتماعی مسبوق به سابقه است.  نمونه‌اش را ما در اصفهان و در ماجرای طرح انتقال آب سرشاخه‌های زاینده‌رود به یزد دیدیم. کشاورزان بارها ریختند ولوله‌های انتقال آب را با بیل و کلنگ ترکاندند. شما این آبی را که به سمنان منتقل می‌کنید و صنعت و شرب و کشاورزی خود را به آن گره می‌زنید هیچ تضمینی برایش وجود ندارد که فردا مردم نریزند و این لوله‌ها را نترکانند. به‌علاوه صنعتی هم که به این آب انتقال‌یافته وابسته می‌شود، یک صنعت ناپایدار است و شما دائماً باید نگران این باشید که این آب ممکن است هرلحظه قطع یا دچار مشکل شود. 
اما حتی اگر چنین اتفاقاتی نیفتد یعنی دولت و حاکمیت باقدرت بیایند و این قضیه را برای همیشه کنترل کنند موضوع مهم‌تری در جریان این انتقال آب مطرح است و آن ایجاد تضادهای فرهنگی است.  به چه صورت؟ وقتی آب را از یک حوزه به حوزه دیگر منتقل می‌کنید، سرمایه‌گذار می‌آید و برای احداث کارخانه جات سرمایه‌گذاری می‌کند. البته این‌ها همه در ظاهر کارهای خوش‌رنگ و لعاب و دهان‌پرکنی هستند و همه فکر می‌کنند شهر یا استان دچار توسعه و پیشرفت می‌شود اما از طرف دیگر باید این نکته را در نظر گرفت که برای تأمین نیروی کار این کارخانه جات حجم عظیمی از سرریز جمعیت بیکار استان‌های مجاور به شهری که آب منتقل‌شده است هجوم می‌آورند. حالا می‌خواهد سمنان باشد یا هر جای دیگر. این جمعیت بیکار تبعات فرهنگی و اجتماعی زیادی برای استان مقصد ایجاد می‌کند، برخورد و تضاد بین فرهنگ‌ها رخ می‌دهد و منازعات اجتماعی گسترش می‌یابد. متخصصین حوزه علوم اجتماعی به شهرهایی که بر مبنای طرح‌های این‌چنینی انتقال آب توسعه پیدا می‌کنند شهرهای خوابگاهی می‌گویند. یعنی عده‌ای از مردم بیکار که هیچ‌گونه وابستگی و دل‌بستگی به فرهنگ و مسائل اجتماعی شهر مورد مهاجرت قرارگرفته ندارند و آن شهر را صرفاً به شکل مقطعی و گذرا و تنها برای کسب درآمد نگاه می‌کنند و این باعث ایجاد یک سری تبعات اجتماعی برای آن شهر می‌شود. این‌ها همه مسائلی هستند که در مطالعات اجتماعی و پدافند غیرعامل باید موردمطالعه قرار بگیرند ولی متأسفانه آن مافیای آب تنها چیزی که می‌بیند و می‌داند این است که اگر آب بیاید شکوفایی اقتصادی با خودش می‌آورد، اگر آب بیاید یک کارخانه می‌شود 10 تا و 100 نیروی شاغل می‌شود 1000 تا. خب آقایان می‌آیند و آمارهای این‌چنینی ارائه می‌کنند و مسئولین هم که اکثریت قریب به‌اتفاق آگاهی و تخصص لازم برای تصمیم‌گیری در این مسائل را ندارند و بدون اینکه امور زیربنایی‌اش را بخواهند در نظر بگیرند، مرعوب چنین مسائلی می‌شوند. » 
این کارشناس ارشد مهندسی خاک و آب با اشاره به صحبت‌های اخیر مدیرعامل شرکت آب استان سمنان مبنی بر اینکه تکمیل این پروژه، آب آشامیدنی شهرستان‌های سمنان، مهدی‌شهر و سرخه را تأمین خواهد کرد، می‌گوید: « ایرج حیدریان در سال 95 مصاحبه‌ای کرده و در آنجا گفته بود، هدف از ساخت سد فینسک تأمین آب شرب و کشاورزی برای استان سمنان است اما در حال حاضر می‌گوید، این آب صرفاً برای بحث شرب است با عدد و آمار قابل‌اثبات است که این‌طور نیست. همان‌طور که پیش‌ازاین گفتم، کل استان سمنان چیزی حدود 700 هزار نفر جمعیت دارد. جمعیت شهر سمنان و سرخه و مهدی‌شهر روی‌هم 200 هزار نفر هم نمی‌شود. این تعداد جمعیت مگر چه میزان آب شرب نیاز دارد که 13 میلیون مترمکعب آب را صرفاً برای شرب آن‌ها تخصیص می‌دهند. با در نظر گرفتن 200 هزار نفر جمعیت یعنی 65 میلیون مترمکعب آب برای هر نفر!  در حال حاضر کل آبی که در استان سمنان برای جمعیت 700 هزارنفری‌اش استفاده می‌شود چیزی حدود 10 میلیون مترمکعب است. پس صحبت‌های اخیر مدیرعامل شرکت آب استان سمنان با آمارها جور درنمی‌آید.  این نشان می‌دهد آقایان برنامه‌های دیگری برای این آب‌دارند که یک‌بخشی از آن ممکن است در بخش کشاورزی باشد و بخشی در صنعت که همه این‌ها با اسناد بالادستی توسعه منابع آب کشور در تضاد است. اسناد بالادستی می‌گوید، آب بین‌حوزه‌ای را فقط و فقط به‌عنوان تیر آخر آن‌هم صرفاً برای بحث آب شرب می‌توان انتقال داد. حتی اسناد بالادستی این اجازه را برای صنعت هم نمی‌دهد.» 
گلزار در پاسخ به این پرسش که استان سمنان باکم آبی شهرهایش چه باید بکند اظهار می‌دارد: « استان سمنان باید مدیریت منابع آبی خود را به‌درستی اعمال و الگوی کشت خود را اصلاح کند. بر اساس آمارهای رسمی سالانه بیش از 110 میلیون مترمکعب از منابع آبی استان سمنان برای تولید خربزه و هندوانه‌ای مصرف می‌شود که بودونبود آن، هیچ اثری بر سبد غذایی مردم ندارد و فاقد هرگونه توجیه اقتصادی حتی برای تولیدکننده است. نکته دردآور اینجاست که در خوش‌بینانه‌ترین شرایط تنها
 35 درصد از این حجم عظیم آب، صرف تولید این دو محصول می‌شود و 65 درصد باقی‌مانده که معادل بیش از 70 میلیون مترمکعب آب است در پی تبخیر به هوا بازمی‌گردد. بارها گفته و نوشته‌شده که حل موضوع بحران آب در استان‌های کویری ازجمله سمنان با طرح‌های پرهزینه‌ انتقال آب بین حوضه‌ای و سدسازی مدیریت و درمان نمی‌شود. این موضوع به‌ویژه در شهر سمنان دارای سابقه‌ای دست‌به‌نقد است. آن روز که آب «چشمه روزیِه» را با صرف هزینه‌های گزاف به سمنان منتقل می‌کردند، برآوردها و برنامه‌ریزی‌ها و صحبت‌های مدیران بیانگر آن بود که آب منتقل‌شده در 25 سال آینده نیاز آبی جمعیتی معادل یک‌میلیون نفر را پاسخ خواهد داد. امروز که ساختار مدیریتی در سمنان در پی انتقال آب دریای کاسپین و ساخت سد فینسک و انتقال آب آن به شهر سمنان هستند، نه بازه زمانی 25 سال سپری‌شده و نه جمعیت سمنان از 150 هزار نفر فراتر رفته است.  پایدارترین شیوه مدیریت بحران آب، اجرای برنامه‌های مدیریتی بر مبنای ساختارهای اقلیمی، اقتصادی، زیست‌محیطی و حتی جامعه‌شناسی هر منطقه است. در استانی خشک با میانگین بارش سالانه کمتر از 120 میلی‌متر و میانگین تبخیر سالانه بیش از 2500 میلی‌متر که سالانه بیش از 5000 هکتار زمین کشاورزی با بهره‌وری بیشینه 35 درصدی مصرف آب به کشت خربزه و هندوانه اختصاص می‌یابد، فریاد برآوردن مدیران از«بحران آب» و درخواست سدسازی و طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای برای فراهم کردن آب، مصداق بارز همان آب در هاون کوبیدن و سرمایه‌های ملی را بر باد دادن است. »این کارشناس ارشد آب‌وخاک با گلایه از عدم اقدام و واکنش مناسب از طرف مسئولین استان مازندران در خصوص این موضوع، می‌گوید: «مسئولین مازندران تاکنون هیچ واکنشی نشان نداده‌اند. اتفاقاً دوستان ما چند روز پیش به استانداری مازندران هم مراجعه کرده بودند و هیچ پاسخی دریافت نکردند.» 

 اجرای طرح تعادل بخشی ما را از انتقال آب بین‌حوزه‌ای بی‌نیاز می‌کند
«ناصر خیاط خلقی»- پژوهشگر و کارشناس ارشد منابع آب در گفت‌وگو با « رسالت » ضمن یادآوری گذشت 16 سال از تصویب طرحی به نام احیا و تعادل بخشی آبخوان‌ها و دشت‌های کشور توسط وزارت نیرو، خاطرنشان می‌کند: «بر اساس این طرح نیاز آبی هر دشت باید از طریق خود آن دشت تأمین شود، به عبارتی شما باید یک دشت بیمار را با استفاده از این طرح که 15 دستورالعمل کامل و جامع دارد به تعادل برسانید به‌طوری‌که دیگر کسری مخزن نداشته باشید. به‌عنوان‌مثال فرض کنید دشتی در سال 20 میلیون مترمکعب کسری مخزن دارد، این بدان معناست که همواره 20 میلیون مترمکعب از ذخایر استاتیک ثابت آن دشت کاسته شده و تجدید نیز نمی‌شود. ما در هر دشتی یک سری ذخایر تجدیدشونده و
 یک سری ذخایر غیرقابل‌تجدید داریم. اگر بهره‌برداری ما از ذخایر تجدیدشونده‌مان زیاد باشد و به غیرقابل‌تجدید برسد، اینجاست که درواقع از ذخایر ثابت خود بهره‌برداری می‌کنید و این باعث افت سطح آب زیرزمینی و کمبود آب می‌شود. حال درجایی مثل استان سمنان که 93 درصدش بیابان لم‌یزرع  و وسعت زمین‌هایش تنها 7 درصد است، همه به کشاورزی و بهره‌برداری از چاه‌ها رو آورده‌اند و این کار دشت‌های مختلف استان سمنان را به‌مانند سایر 409 دشت ممنوعه ایران ازنظر بهره‌برداری ممنوعه کرده است.
 وقتی هنوز این طرح را پیاده نکرده‌اید و ایرادات کمبود آب در یک دشت را برطرف ننموده‌اید چه طور می‌خواهید با احداث سد از حوزه دیگری آب را انتقال داده و اراضی پایین‌دست سد را دچار کم‌آبی کنید؟! مثل این می‌ماند که به‌جای مداوای یک بیمار او را بکشید. طرح تعادل بخشی یک طرح ملی است چراکه از طریق آن می‌توانیم دشت‌های بیمارمان را به تعادل برسانیم و طول مدت این پروسه هم‌بستگی به ویژگی‌های زمین‌شناسی، هیدروژئولوژیکی و طبیعت و پتانسیل‌های آب‌های زیرزمینی آن دشت دارد. ممکن است این کار 5 سال، 10 سال یا 15 سال طول بکشد. مشکل ما در رابطه با سدسازی‌ها این است که ما می‌آییم سدی را بدون توجه به ضایعات و صدمات زیست‌محیطی، بدون توجه به اراضی پایین‌دست و بدون توجه به رسوباتی که در آینده می‌تواند برای منطقه خطرساز باشند و خیلی از مسائل دیگر، ایجاد می‌کنیم. این است که اکنون خود وزارت نیرو هم کم‌کم دارد به این نتیجه می‌رسد که جلو سدسازی‌های بی‌رویه را بگیرد. شما می‌خواهید از طریق ساخت سد فینسک چیزی حدود
 13 میلیون مترمکعب آب را انتقال دهید درصورتی‌که ما با طرح‌های تعادل بخشی مثل بازچرخانی آب، کنترل بهره‌برداری چاه‌ها، تسویه آب، کنترل برگشت آب کشاورزی و بالا بردن راندمان کشاورزی می‌توانیم بسیار بالاتر از این مقادیر آب را صرفه‌جویی کنیم. » این کارشناس، انتقال آب از حوزه‌ای به حوزه دیگر را پاک کردن صورت‌مسئله و افزایش تنش‌های اجتماعی دانسته و می‌گوید: « ما کشوری خشک و نیمه‌خشک داریم که در آن بیش از 600  دشت وجود دارد. 409 تا از این دشت‌ها ممنوعه هستند و تعداد زیادی نیز ممنوعه بحرانی بوده و وضعیت خوبی ندارند. اینکه ما آب را از حوزه‌ای به حوزه دیگر انتقال بدهیم درست نیست چراکه آن حوزه‌ای که آب ازآنجا منتقل می‌شود نیز به آن آب نیاز دارد و این‌ها همه ازنظر محیط‌زیست و منابع طبیعی مشکلاتی را به وجود می‌آورد و نهایتاً باعث تنش‌های اجتماعی می‌شود. الآن وزارت نیرو می‌گوید من می‌خواهم مطالعاتم را در حوضه آبریزی و نه دشت به دشت انجام دهم. سؤال من از وزارت نیرو این است اگر شما می‌خواهید در حوضه آبریزی کارکنید پس انتقال آب از یک حوضه به  حوضه دیگر چه معنایی دارد؟ حوضه آبریز مازندران چه ارتباطی به حوزه کویر مرکزی دارد؟ این‌ها همه تناقضاتی است که در صحبت‌ها و عملکرد وزارت نیرو می‌بینیم. »

منبع: روزنامه رسالت ؛ شماره :9826  پنج شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۹

افزودن دیدگاه

دیدگاه ها