قامت خمیده مطبوعات کشور / خبرنگارانی که از جملات قصار لبریزند.....
خبرنگاران که همواره به عنوان رکن چهارم دموکراسی در هر جامعه ای شناخته می شوند ، عاقلانه ترین نگاهشان را به نمایش دراماتیک روی صحنه می دوزند تا چیزی از سکانس به یاد ماندنی روز خبرنگار، برای خاطره شدن از ذهنشان دور نماند.
تحریر روایتهای جامعه و روایتگرانی که دستشان با حوادث روزگار در یک کاسه است
تا تنوره داغ زندگی ، واقعیتها را از آنچه که هست داغ تر نشان ندهد.
نقل قول ، تحلیل ، پردازش ، افشاگری ، شفاف سازی ، اطلاع رسانی و .....
هر برچسبی که بر پیشانی متن یک رسانه بخورد ، راوی اش را از بند تفسیر رها نمی کند. مگر آنکه رسالت رسانه از جنس دیگری باشد که ما از آن بی خبریم.....!
با اینهمه هستند خبرنگاران و روزنامه نگارانی که هنوز از جملات قصار لبریزند و در میان آشفته بازار نکوهش و سازش ، دل به گیسوی یار بسته اند و سر به دامان باد نسپرده اند........
هر سال که به روز خبرنگار نزدیک می شویم ، آزادی بیان رنگ و لعاب دیگری به خود می گیرد و مطالبه گری در صف اول جشنواره ها می ایستد.
خبرنگاران که همواره به عنوان رکن چهارم دموکراسی در هر جامعه ای شناخته می شوند ، عاقلانه ترین نگاهشان را به نمایش دراماتیک روی صحنه می دوزند تا چیزی از سکانس به یاد ماندنی روز خبرنگار، برای خاطره شدن از ذهنشان دور نماند.
یکی از نداشتن امنیت شغلی می گوید و آن دیگری از جایگاه تثبیت نشده ی خبرنگاران.....
خبرنگاری از بی حرمتی دستگاههای اجرایی و روابط عمومی ها می نالد و خبرنگار دیگر از درآمد نداشته شان......
اما تریبون اصلی در دست جماعتی است که روزها و ماهها فرصت داشتند تا پلهای نساخته پشت سرشان را از نو بسازند که متاسفانه نساختند.....!
بعد از رویای تجلیل و تمجید و روبرو شدن با رسانه ها ، دوباره نوبت به عذرخواهی ها و بهانه تراشی ها می رسد. که اگر چنین است نگران نباشید ، چنان نیز خواهد شد! دغدغه هایی که ناگفته محفوظ قلب و ذهن شنوندگان و مخاطبان است و از فرط تکرار چون شعرواره های دوران کودکی ، تداعی بخش خلاء های دیرینه فضای فرهنگی و رسانه ای جامعه شده است. این وسط مدیرانی نیز هستند که به جز نقش شنیدن و شنیده شدن ، در قالب خریداران وفاداری ظاهر می شوند که از دیرباز مشتریان نه چندان ثابت رسانه هایشان بودند.
بماند که رسانه های امروز کشور بیشتر به عرضه کالاهای تجاری مشغولند تا کالاهای فرهنگی !!!
آشفته بازار رسانه های مجازی
معجون سکرآوری که به خورد مخاطبان داده می شود.....
در آشفته بازار رسانه ای امروز که معجونی سکرآور از فضاهای مکتوب و مجازی ، به خورد جامعه منتظر خبر داده می شود ، تنها چیزی که اهمیت ندارد ، بسط و گسترش ارزشهایی است که جوامع بشری سالهاست در تبیین آنها کوشیده اند ، اما راه به جایی نبرده اند.
شاید این جذابیت خوانش متن است که بر محتوای کاربردی آن می چربد و شاید هم تعدد و تتنوع اندیشه هاست که مسیر را برای جولان دادن بسیاری از شناسه های انحرافی در رسانه ها باز کرده است.....
به هر جهت این مقوله بهانه ای شد تا به بررسی عمیق تری از تعاریف ژورنالیستی بپردازیم......
ژورنالیست واقعی چه کسی است؟
حال باید پرسید که یک ژورنالیست واقعی کیست و روزنامه نگاران حرفه ای از چه مولفه هایی برخوردار هستند؟
کلمه ی ژورنالیستکه بن مایه ای فرانسوی دارد به کنشگرانی اطلاق می گردد که اطلاعات روز و مهم جامعه را پس از پردازش و آماده سازی، در اختیار مخاطبین و علاقمندان خاص قرار می دهند.
شاید مولفه هایی از قبیل بررسی و واکاوی منشاء خبر به منظور تایید صحت و سقم آنها ، بی طرفی و پرهیز از هر گونه غرض ورزی در انتشار یا عدم انتشار یک خبر، پرهیز از همدستی با سرشاخه های قدرت و میزان تاثیرگذاری آن در پردازش و تحلیل یک خبر یا رویداد و...... از ابتدایی ترین شاخصه های اخلاقی یک خبرنگار و روزنامه نگار حرفه ای باشد که متاسفانه در کشور ما تحت الشعاع حوادث روزگار ، شرایط بد اقتصادی و مافیای قدرت قرار گرفته است. البته این موضوع در رسانه های استان مازندران به پررنگی استانهای بزرگ و صنعتی کشور نیست.
اما به دلیل محرومیت های ناشی از سوء مدیریت های اقتصادی ، صنعتی و گردشگری و .... جامعه خبری را به سوژه های سود رسان تر و تجاری تر سوق داده است که در برخی موارد به مطالب عامیانه و قابل فهم برای طبقه ضعیف جامعه تنزل پیدا می کند.
به بخش تحلیل ، نقد و تولید محتوا هم که برسیم ، جز تنی چند از ژورنالیستهای بومی مازندران ، متون قابل عرضی از این گروه در رسانه های استان ارائه نمی شود.
نقدهای مخرب یا مشوق
آداب یک نقد درست و حرفه ای چیست؟
نقدها یا با هدف تخریب صورت می گیرند یا در جهت تشویق.....
شناخت درست موضوع ومجهز بودن به دانش گسترده پیرامون آن حفظ بی طرفی و جلوگیری از تعمدات در لفظ ، شرایطی که نقد در آن انجام می گیرد وتوجه به پیامدهای آن و.... از مهمترین نکاتی است که باید در یک نقد منصفانه لحاظ شود.
اما آنچه که در عرصه رسانه ای مازندران شیوع یافته ، نقدی عاری از پشتوانه های علمی و پژوهشی است که علاوه بر زیرپا گذاشتن آداب نقد در چارچوبهای تعیین شده و تعاریف حرفه ای ، گاه گمان می بری که انگشت اتهام ، به سوی کسانی نشانه رفته است که گویی از قبل قرار بازداشتشان صادر شده است!!!
قدر مسلم ، تحریک عواطف و احساسات عمومی مردم ، با هدف بزرگ جلوه دادن یک موضوع یا برجسته کردن بخشی از واقعیت کار یک ژورنالیست حرفه ای نیست. بلکه هنر یک روزنامه نگار واقعی در امانت داری ، حفظ واقعیتهای تثبیت شده ، مخاطب شناسی و ایفای نقش درست در زمینه آگاهی بخشی و اطلاع رسانی است.
از گرانی کاغذ و مشکلات نشر و روی آوردن مردم به فضای مجازی که بگذریم ، عقاید عجیبی در ذهن مخاطبین خاص رسانه ای و فرهنگی جامعه رسوب کرده که تشخیص سره از ناسره به این سادگی ها ممکن نیست......
در جامعه ای که روزنامه خوانهایش ، از پشت دکه های خالی از مجله و روزنامه ، به صفحات گوشی همراه خود چشم سپرده اند ، مطمئنن نمی توانند به افکار مشوش خود نظم ببخشند یا به عناوین رنگارنگ بی هویت دل بسپارند.
جامعه روزنامه خوان و کتابخوان ما نیاز به همراهی دستهایی دارد که قلم را با حرمتش بشناسند و ورق را با مولفش......
این مهم در سایه بی توجهی مدیران فرهنگی و سیاست گذاران رسانه ای کشور ، چنان رنگ باخته که جای خود را در میان رهاشدگی بی حد و حصر رسانه های مجازی پیدا نمی کند!
در روزگاری که شهروند خبرنگاران کشور ، با به کارگیری ساده ترین ابزارهای رسانه ای ، کانالهای پرمخاطب در فضای مجازی تشکیل می دهند ، جای رسانه های مستند و معتبر کجاست؟
این موج عظیم که هر گرداب خبری را در کام تشنه خود فرو می برد ، نیاز به سدی فولادین دارد تا ذهن عرق کرده آدمی ، اینهمه دستخوش سیالات بی نام و نشان رسانه ای نشود.
روزنامه نگاران امروز نیاز به فضایی دارند که در آن تمرکز و آرامش حاکم باشد. دسترسی به منابع شناختی و آموزشی ، ارتقاء کیفی امکانات و ابزارهای رسانه ای و احساس امنیت در فعالیتهای شغلی، حداقل حقوقی است که یک خبرنگار می تواند آنها را مطالبه کند تا بتواند مطالبه گر خوبی باشد.
اگر خمودگی هایی در ستون مطبوعات کشور دیده می شود ، حاصل ضربه هایی است که دانسته یا نادانسته بر قامت فرهنگی و رسانه ای جامعه وارد آمده است. قامت رنج کشیده مطبوعات کشور، ناگزیر از پذیرفتن التهاباتی است که پس از سالها خمودگی ، منتظر اهرمهای کمک کننده است تا بتواند در مقابل رویدادهای کمر شکن روزگار قد علم کند.....
شاید بتوان در آیین پر طمطراق روز خبرنگار ، گوشه ای برای نامهای اصیل اما فراموش شده عرصه ی مطبوعات، در ذهن مخاطبان مهجور مانده اما جستجوگر جامعه پیدا کرد.....
مهتاب مظفری سوادکوهی