آخرین اخبار :
کد خبر : 41022 یکشنبه 13 آذر 1401 محیط زیست و منابع طبیعی
به مناسبت 5 دسامبر، "روز جهانی خاک" - بخش نخست

صد و پنجاه سال پس از دوکوچایف/ خاک؛ اقتصاد، سیاست، محیط زیست و منابع طبیعی

پنجم دسامبر "روز جهانی خاک" است؛ خاکی که عموما به عنوان "بستر تولید" به آن نگاه می شود. اما اکنون کارشناسان امیدوار هستند که این نگرش، به نگاه "زیست بنیان" تبدیل شده و به خاک، به عنوان "زیربنای طبیعت" نگاه شود. بخش نخست یادداشت حنیف رضا گلزار کارشناس ارشد خاک وآب و کنشگر محیط زیست ومنابع طبیعی را در اینباره بخوانید.

 حنیف رضا گلزار کارشناس ارشد خاک وآب و کنشگر محیط زیست ومنابع طبیعی: در آستانه برگزاری نخستین یادواره "روز جهانی خاک" در سده جدید، بایسته است برای ارزیابی کارکردهای دانش خاک شناسی در ایران و همچنین ارزیابی اثرگذاری این دانش بر حفظ و نگاهداری از گنجینه خاک های کشور در سده گذشته، نگاهی به کارنامه گذشته و برنامه آینده این بخش بیندازیم.

پنجاه سال پیش، امید بزرگان خاک شناسی کشور برای پیشرفت این دانش نوین، افزایش شمار مقاله های نگاشته شده در این بخش بود. اگرچه این "آرمان" سال هاست که با گسترش دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی و افزایش شمار دانشجویان خاک شناسی به دست آمده؛ ولی اثر چندانی بر بهره برداری درست یا حفاظت از خاک های کشور نداشته است.

 

برخورداری از جایگاه یکی از رتبه های نخست فرسایش خاک جهان، تغییرکاربری های گسترده خاک های زیست پذیر کشور و به رسمیت نشناختن خاک در جایگاه یکی از پایه های زیربنایی طبیعت را می توان از جمله گزاره های کارشناسی برای پرداختن به نبود دستگاه کارگزاری برای صیانت و حفاظت خاک های کشور برشمرد. امید است تا در سده نوین، نگرش یک سویه کارشناسان و کارگزاران به خاک از "بستر تولید" به جایگاه درست و "زیست بنیان" آن یا همان "زیربنای طبیعت" دگرگون شود.

 

نظر به اینکه در واپسین سال های سده گذشته، با تصویب "قانون توقف بهره برداری چوبی از جنگل های شمال"، دست کم ترمز نگاه اقتصاد بنیان به جنگل های کشور کشیده شد، می توان امیدوار بود تلاش برای توان بخشی به دیدگاه و نگرش نوین درباره خاک نیز هرچند دیرهنگام، دست یابی به جایگاه درست خاک در کشور را فراهم آورد.

 

خاک، خاکشناسی و خاکشناسان در گذر تاریخ

یکصد و هفتاد و یک سال پیش، در سال 1850 میلادی نخستین کاوش ها و واکاوی های کارشناسی روی خاک با پیشگامی شیمیدانِ عضو "انجمن پادشاهی کشاورزی انگلستان" به نام "توماس وی" پایه ریزی شد. سی و سه سال پس از آغاز پژوهش های "توماس وی" روس های دایه دارِ ابرقدرتیِ نیمه شرقی این کره خاکی – آبی، نخستین کتاب خاکشناسی جهان به قلم "واسیلی واسیلیویچ دوکوچایف" را با نام "چرنوزم روسیه" در سال 1883 میلادی به جهان عرضه کردند. "دوکوچایف" و "چرنوزم"، نام هایی نیستند که هیچ خاکشناسی از کنار آن به سادگی بگذرد. "چرنوزم" برای روس ها از چنان جایگاهی برخوردار است که از آن با عنوان «ثروت بومی و بی نظیر روسیه» نام می برند. بر این بنیان، روس ها شناسایی "چرنوزم" از سوی "دوکوچایف" و تلاش ها و یافته های او برای پایه ریزی "ژنتیک خاک" را با "سیلی دوم" نواخته شده به گونه "بشریت" هم سنگ پنداشته و ارج می نهند. اگر انگلستان "توماس وی" را "پدر شیمی خاک" بر می شمرد، روس ها هم "دوکوچایف" را "پدر خاکشناسی" می دانند. این دانشمند روس که از او در جایگاه "بنیانگذار دانش خاک" نیز نام برده می شود، برای نخستین بار پیوندی "دیالکتیک" میان خاک (Soil) و چشم انداز های طبیعت (Landscape) ایجاد کرد.

 

"چرنوزم" که یافته و پرداخته "دوکوچایف" بود، در اقتصاد، فراهم آوری "امنیت خوراکی"، افزایش توان جنگی و در پی همه اینها افزایش توان چانه زنی سیاسی در دوران تزارها نقش ویژه ای داشت. تا تزارها بر سرکار بودند، روسیه در گروه بزرگترین کشورهای صادرکننده گندم جهانِ روزگار خود بود؛ ولی با روی کارآمدن "ایدئولوژی انقلاب سرخ"، اتحاد جماهیر شوروی بویژه در دهه 1970 میلادی، اگرچه پیش تر از آمریکا در آسمان ها سِیر کرده بود، شش برابر آمریکا تراکتور و شانزده برابر آنها کمباین می ساخت، زیردریایی های پیشرفته اتمی بر مبنای سوخت تیتانیوم و بمب های اتمی و هیدروژنی، جنگ افزارهای بیولوژیک و موشک های قاره پیما می ساخت و فناوری ذوب فلز و مدارهای الکترونیک پیشرفته به صنایع دفاع آمریکا می فروخت، ولی به یکی از بزرگترین وارد کنندگان گندم جهان تبدیل شده بود. آن هم از آمریکا! کاخ سفید هم تا توانست از این سستی و ناتوانیِ نو پدید در جایگاه "پاشنه آشیل" برای کشیدن افسار "کمونیسم" و در پی آن فروپاشی و پالاهنگ زدن به "بلوک شرق" استفاده کرد. "چرنوزم" ها با رفتن "نیکلای دوم" و روی کارآمدن "لنین" دگرگون نشده بودند. آنچه تغییر کرده بود "چگونگی مدیریت و بهره برداری" از "چرنوزم" ها بر مبنای "ایدئولوژی" حزب حاکم بود که بزرگترین قلمرو سیاسی جهان را از فروشنده بزرگ، به خریدار بزرگ گندم تبدیل کرده بود. "لنین" که با همه کمونیست بودنش، «گندم را پول پول ها» بر می شمرد و جانشینانش بویژه "برژنف"، نتوانستند بهره برداریِ پایدار از خاک و تولید گندم را در شوروی ساماندهی کنند و بدینسان وابستگی انقلاب سرخ "ضد سرمایه داری" به "لیبرال سرمایه داری" غرب از همین روزنه ناخواسته و پیش بینی نشده پی ریزی و آغاز شد. وابستگی کشاورزی شوروی به غرب که خود نمود، نُماد و پیایندی از ناکارآمدی"مدیریت و بهره برداری از خاک" های ارزشمند، حاصلخیز و پهناوراین سرزمینِ ایدئولوژی زده بود، یکی از برجسته ترین اِنگاره های اثرگذار بر فروریختن امپراتوریِ شوروی بود و این نخستین بار در تاریخ نبود که چگونگی بهره برداری و مدیریتِ "خاک"، فروپاشی تمدن ها و ابرقدرت ها را زمینه سازی می کرد.

 

نگاه اگرچه کوتاه به نقش آفرینی "گندم" در فروپاشی شوروی تلنگری بود تا آنکه جایگاه، کارکردها و توانمندی های این گونه کم نیاز ولی پر راز و همبستگی تنگاتنگ آن با مدیریت و بهره برداری از خاک را فراموش نکنیم." تاریخ جهان" می گوید که هرآنچه "گونه انسان" امروز دارد و به آن می بالد، وام دار کشتِ گندم است. گندم که "انسان خردمند/هوشمند"را ده هزار سال پیش "اهلی"و "رام" کرده بود، این بار و در همبستگی با "خاک"، با مهار "کمونیسم"، نظم نوین جهانی را پایه ریزی کرد.

 

شگفت آنکه "بهره برداری و مدیریت ایدئولوژیکِ" خاک و تولید گندم، پیش از آنکه شوروی را متلاشی کند، گریبان همسایه جنوبی، "ایران" را هم گرفته بود. آنگاه که با انجام شتاب زده ولی ناگزیرِ "قانون اصلاحات ارضی"، ثروتِ خاک، میان "دهقانانی" که به نادرستی "کشاورز" پنداشته شده بودند، تکه پاره شد و آنچه پس از آن گذشت. "خاک"، با زمینه سازی فروپاشی "ابرقدرت بلوک شرق" و "ژاندارم منطقه" نشان داد که از یکسو با کسی شوخی ندارد و از سوی دیگر می تواند بر اقتصاد و سیاست سایه بگستراند!

 

در سال 1908 میلادی که نخستین شماره Agronomy Journal در آمریکا چاپ شد، همه شناختی که می شد در میان روشنفکران و سیاست مداران ایران از "خاک"یافت، نگاه هایی "میهن پرستانه" به خاک درجایگاه زادگاه و سرزمین پدری بود. در این نگاه هم، خاک باید «حفظ» می شد ولی نه درجایگاه یکی از پایه های سازنده ساختار و چشم اندازهای طبیعت آنگونه که "دوکوچایف" به آن پرداخته بود، بلکه در جایگاه قلمرو سرزمینی و میهنی. تا اینکه در سال 1321 خورشیدی(1942 میلادی)، یک سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، برای نخستین بار نشانه هایی از نگاه کارشناسی و دانش بنیان به خاک در ایرانِ نوین پدیدار شد. در این سال با تلاش های شادروان مهندس "کریم ساعی"، بنیانگذار دانش جنگلداری در ایران، نخستین گاهنامه دانش بنیان در بخش "کشاورزی و منابع طبیعی" ایران با نام «شمه ای درباره جنگل های ایران» از سوی "اداره جنگلبانی" وزارت کشاورزی در 57 برگه نگاشته و چاپ شد. انگیزه "ساعی" از نگارش و نشر این گاهنامه اگرچه پرداختن به "جنگل" های ایران بود، ولی نمی شد به جنگل پرداخت ولی از "خاک" درجایگاه یکی از بن مایه های سازنده طبیعت و رویشگاه جنگلی چشم پوشی کرد. شگفت آنکه "دوکوچایف" هم "خاکشناسی" را از دل "جنگل" بیرون کشیده بود! دانشمند روس بین سال های 1896 تا 1892، جایگاه مدیر "موسسه کشاورزی و جنگلداری" را به دوش می کشید و در سال 1894 بود که نخستین "بخش علوم خاک" را در همان موسسه برپا کرد.

 

"احمد حسین عدل"، وزیر وقت کشاورزی در دیباچه آن نخستین گاهنامه نگاشته شده از سوی "اداره جنگلبانی" آورده بود که؛ «جلوگیری از فرسایش خاک، مدیون جنگل است و نتیجه نابود شدن جنگل ها، تغییر فاحش در آب و هوا و از میان رفتن حاصلخیزی خاک ها است ».

 

گذر سال ها در یکصد و پنجاه سالی که پس از "دوکوچایف" پشت سر نهادیم با دو پشتوانه استوار «دارالفنون» با فَرنامه و دستاورد میرزاتقی خان امیرکبیر و «دانشگاه تهران» که زیرساختی از بزرگراه "نوسازی" پهلوی اول به شمار می آمد، ایران را دست کم در میان کشورهای آسیای غربی و خاورمیانه در جرگه کشورها و ملت های همگام با دانش نوین رهنمون شد. انتشار نخستین کتاب خاکشناسی ایران نیز با نام "خاک های ایران" به دو زبان پارسی و انگلیسی از سوی شادروان "فاموری" و "دِوان" در سال 1349 از سوی موسسه خاکشناسی و حاصلخیزی خاک، 87 سال پس از چاپ نخستین کتاب خاکشناسی جهان به قلم "دوکوچایف"، را می توان از جمله دستاوردهای آن نوسازی در بخش مدیریت خاک های کشور برشمرد. در همه استان ها، گروه های آموزشی و "قطب های علمی" در دوره های کارشناسی تا دکتری پذیرش دانشجو کرده و به آموزش و پرورش کارشناس می پردازند. در بیشتر استان های کشور "بخش های تحقیقاتی خاک و آب" در "مراکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی" برپا و سازمان یافته و گروهی از پژوهشگران در راستای انجام بخش (1) بند (ب) "شرح ماموریت ها و تکالیف وزارت جهاد کشاورزی"، دست اندرکارتلاش و تکاپوی پژوهشی در این بخش هستند. "انجمن علوم خاک ایران" نیز پایه ریزی و تا امروز 16 کنگره علوم خاک را برگزار کرده است.

 

پدیدآوری و نگارش بیش از8586 مقاله علمی پذیرفته شده تنها در این کنگره ها، چاپ صدها کتاب، کتابچه، دستورکار کارشناسی برای کارشناسان و بهره برداران، هزاران گزارش نهایی، هزاران پایان نامه و ... ثبت ده ها نوآفرینی، دست یابی به فرمول های نوین کودهای کشاورزی بویژه در بخش کودهای زیستی، نگارش و چاپ "نقشه استعداد اراضی کشور"، هموار ساختن مسیر برپایی بیش از یکصد آزمایشگاه خاک و آب بخش خصوصی در سراسر کشور با انگیزه کمک به ساماندهی و بهره برداری پایدار از بُن مایه های خاک، بنیان "دفتر ثبت و کنترل کیفی مواد کودی کشور" با انگیزه پایش کیفیت مواد کودی، نگارش «قانون حفاظت از خاک» و ده ها دستاورد دیگر، تنها بخشی از کارنامه خاکشناسان کشور در پنجاه سال گذشته است.

 

با همه این دستاوردها، به نظر نمی رسد که امروز خاک، خاکشناسی و خاکشناسان کشور از جایگاه و اثرگذاری چندانی در ساختار مدیریتی و "حفاظت" از این پایه و بنیاد ارزشمند طبیعت و یکی از حلقه های زنجیره تولید و پایداری"امنیت خوراکی" داشته باشند. چراکه با همه این دستاوردهای ارزشمند، همچنان در زمینه فرسایش و از دست دادن خاک یکی از جایگاه های نخست جهان را داشته و در پی آن در زمینه بیابان زایی جایگاه پنجم جهان را داریم.

 

در زمینه «جلوگیری از تغییر کاربری اراضی» نیز چشم اندازها نه چندان امیدوارکننده بلکه به شکل بنیادین "ناامید کننده" است. با اینکه برای "سازمان امور اراضی کشور" جایگاه مدیریتی والایی در وزارت جهاد کشاورزی پیش بینی شده، ولی دستاوردهای چندان درخوری درباره جلوگیری از "تغییر کاربری اراضی" نداشته ایم. "تغییر کاربری اراضی" یکی از نمودهای آشکار نابودی خاک های کشور است. در گزارشی آمده که بین سال های 1335 تا 1392 بیش از یک میلیون هکتار از زمین های کشاورزی (خاک های ارزشمند) کشور در پی "تغییر کاربری" از دست رفت و این روند همچنان با شتابی روز افزون ادامه دارد. این روند برای کشور پهناوری که همه زمین های کشاورزی آبی آن هشت میلیون هکتار است عددی بزرگ و نگران کننده است.

 

نهاد کارگزار و پشتیبان برای خاک نداریم

خاک در جایگاه یکی از پایه های بنیادین منابع طبیعی اگرچه از سوی چندین سازمان و نهاد دولتی که همگی گردآمده در"وزارت جهاد کشاورزی" هستند پرداخته و پژوهش می شود، ولی همچنان "بدون پشتیبان" و "رهاشده" است.

 

اگرچه «حفاظت و حمایت از منابع پایه خاک و آب» در شرح وظایف و ماموریت های سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور گنجانده شده ولی به دلیل تمرکز این سازمان بر "حفظ، توسعه و بهره برداری" از رویشگاه های جنگلی و نبود نگاه فراگیر اکوسیستمی به منابع طبیعی، تولی گری، پرداختن و پاسخگویی درباره خاک و آّب از سوی این سازمان، همچون تلاش برای مهره کور نخ کردن است. "سازمان امور اراضی کشور" نیز بر بنیان "وظایف و شرح ماموریت های تکلیفی"، اگر بتواند روند رو به گسترش"تغییرکاربری" ها را نه ریشه کن، بلکه کاهش هم دهد، کاری بزرگ و شایسته کرده و پرداختن به خاک، آنگونه که «حفظ» و پاسداری از آن بر می آید، در دستورکار این سازمان نیست. جدای از این دو ساختار اجرایی – مدیریتی، چندین ساختار پژوهشی با نام های "موسسه تحقیقات خاک و آب"، "مرکز ملی تحقیقات شوری" و "پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری" نیز همانطور که از نامشان بر می آید، پژوهش پیرامون خاک را در دستورکار داشته و در بهره برداری، مدیریت و «حفظ» خاک آنگونه که جلوگیری از آسیب و نابودی آن را سبب ساز شود، نقشی ندارند.

 

همچنین باید به شمارِ ساختارهای دیوانی وابسته به خاک، نوبنیادِ "اداره کل خاک های کشاورزی" در "معاونت آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی" را هم افزود. این ساختار نو بنیاد اگرچه در آغاز بنیان نهی امیدهایی را برای ساماندهی خاک های کشور برانگیخت ولی گنجاندن واژه "کشاورزی" در پسوند خاک که در دنباله همان نگاه اقتصاد بنیان از زنجیره تولید خوراک به خاک است، این نگاه و امید که «سرانجام ساختاری اداری در ساختار دیوانی کشور با انگیزه تولی گری و پشتیبانی از خاک برپا شده» را خیلی زود از بین برد. چرا که اگر در نگاهی خوش بینانه، کارکرد درست این ساختار را بپذیریم، تنها 18.5 میلیون هکتار از خاک های کشور برخوردار از کارگزار و پشتیبان پاسخگو بوده و 57.5 میلیون هکتار از خاک هایی که کاربری غیر از کشاورزی دارند و جولانگاه طرح های عمرانی کشور هستند، همچنان "رهاشده" و بدون پشتیبان پاسخگو هستند.

 

گفتمان پایانی

  • شوربختانه با اینکه در 50 سال گذشته تلاش های فراوانی برای شناخت خاک های کشور و ارایه رهنمودهای کارشناسی با هدف بهره برداری پایدار و مدیریت درست این اندوخته ارزشمند انجام شده، همچنان نگاه به خاک نگاهی غیر اکوسیستمی و تنها اقتصاد بنیان است. در این راستا و نظر به اینکه در آستانه سده جدید خورشیدی قرار داریم، بایسته است تا تلاش های بایا و پایا برای دگردیسی و پیرایش نگاه مدیریت کشور به خاک شتاب گیرد. باید این پرسمان را نهادینه سازیم که اگرچه یکی از کارکردهای خاک، بسترسازی برای تولید خوراک و فراهم ساختن کالری شهروندان است ولی این همه کارکردها و نقش آفرینی های ویژه خاک نیست. خاک پیش از آنکه بستر تولید باشد، زیستگاهی پیچیده و پایه ای از پایه های زیست بوم است.

 

  • شایسته و بایسته است تا سازمان حفاظت محیط زیست ترتیبی اتخاذ نماید تا بررسی آسیب های به خاک نیز در گزارش های ارزیابی اثرات زیست محیطی طرح های توسعه ای کشور مورد توجه قرار گیرد و سازمان منابع طبیعی و آبخیزدار یکشور نیز در فرآیند واگذاری های زمین، ویژگی های ارزشمند خاک را لحاظ نماید.

 

  • نظر به جایگاه ویژه خاک، بایسته است که همه ساختارها و سازمان ها و پژوهشگاه های مرتبط با خاک در راستای جلوگیری از پراکنده کاری در یکدیگر ادغام شوند، "اداره کل خاک های کشاورزی" معاونت آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی پس از بازنگری در مفهوم برخی واژگان پرکاربرد از جمله "فرسایش وحفاظت خاک" به "سازمان حفاظت خاک" افزایش جایگاه یابد و این سازمان در جایگاه متولی و پشتیبانی پیگیر برای 75 میلیون هکتار از خاک های سرزمین باشد و نه پاسخگو و متولی تنها 18.5 میلیون هکتار از خاک های کشاورزی کشور.

منبع: سلامت نیوز

افزودن دیدگاه

دیدگاه ها